سوسک بالدار

ساخت وبلاگ

امشب دوباره یک مرگی ام شده که خوابم نمی برد؛حتما خب.

داشتم درباره دلتنگ شدنم حرف میزدم.فکر میکردم فقط دلم برای او تنگ شده؛بیشتر که فکر کردم دیدم دلم برای خیلی چیز های دیگر هم تنگ شده.مثلا آن لواشک ده تومنی ها که از مغازه آقاجون می آوردیم،بستنی کیم هایی که جلدشان سبز و گاهی قرمز بود و من نمیدانستم که یک روزی اینقدر برایم خواستنی می شوند،برای بستنی زمستانی که یکبار از بوفه مدرسه مامان اینها خریده بودم،آن تاب گل گلی سبزی که توی حیاط آویزان بود،حتی برای صبح ها ساعت هفت که می نشستیم و با بابا صف زن های چادری را نگاه می کردیم و خوشحال بودیم که بقال محل برایمان شیر اضافه نگه می دارد،برای روز هایی که با یک پفک راضی می شدم مدل خاله شوم و موهایم را مثل همیشه کپ کوتاه می کرد....دلم؛آخ از این دلم!دلی که می خواهد همه دنیا را اش بگیرند و او برگردد به پیکان سفید بخچالی و صدای آریان را گوش دهد.کم کم او میان دل تنگی هایم گم شد.انگار درد های عمیق تر،درد های سطحی را تسلی می دهند.

 

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

صداهایی هستند که به خاطرات جان می دهند

+همیشه یک کتاب فیزیک قطور در دسترس خودتان داشته باشید.حتی اگر تا آخر عمرتان به مبانی فیزیک کوانتوم نیازی نداشته باشید،قطعا در وقتی هایی که سوسک بالدار می آید توی اتاق و دمپایی ندارید به کار می آید(از سری پیرهن های پاره وجوج)

 

+همه گروه های موسیقی مورد علاقه ام هم ترکیده اند خداراشکر!

 

صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : سوسک,بالدار, نویسنده : 6crisp6 بازدید : 116 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 23:51