همین الان که با حالتی معذب نشسته ام دم کاناپه رو به رویم مادر آن پسر سوپری دل داده نشسته.با آن زیرپیراهنی که باهاش رفته بودم سالن و بونکبتش همه جا را گرفته و موهای ژولیده از اتاق بیرون آمدم.عینکم را هم نزدم تا قیافه اش را درست نبینم و از شباهتش با پسرش حالت تهوع نگیرم.خدایا لطفا به مردم چشم دل و عقل بده؛چرا باید انقد روانی باشند که مرا بپسندند؟
برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 104