من قرار بود اینا رو توی دفترچه گل گلیه بنویسم؟!

ساخت وبلاگ

برگه هدایت تحصیلی رو گرفتم.اول اولویت 12 رو زدم ریاضی.بعد خیالم راحت شد و به نسبت اینکه از کدوم رشته ها بیشتر بدم میاد از آخر به اول اولویت بندی کردم.

 

امروز هم که پیشرفت تحصیلی سمپاد بود و کلید سوالات آزمون تو نوار های کاغذی زیر میز ها میچرخید.مراقب که ته پایگی بود ولی حیف که خرخونا نخاله بازی در آوردن و همکاری نکردن.یه جور خاصی یاد اون داستانی افتادم که وقت عذاب قوم موسی رسید و اونا خونه هاشونو به هم راه دادن تا توی قحطی دووم بیارن و خدا هم که ته معرفت؛عذابشون نکرد!

   

اون دختره هست که دوست پریه و غیرانتفاعی می خونه به نحوغیرقابل تصوری پیچیده نمیشه.همش فک میزنه و کلا بیخیال نیست.واقعیتش اینه که من با تمام علاقه ای که حتی به نزدیک ترین دوستان دارم دلم نمیخواد بعضی وقتا ببینمشون.حالا که پری رو پیچوندم تا یه ساعت در روز حداقل بتونم حرف نزنم و چیزی هم نشنوم  و ساعت کلاس سارینا هم با کلاسم تداخلی نداره گیر این یکی افتادم.خدایا منو سوسک کن!(اولین روز اومد و گفت چندتا سوال ریاضی ازت دارم.دوست پری بود دیگه..)


+هیچی دیگه.اصولا بعد از امتحان فیزیک و شیمی و سمپاد ما سال تحصیلی رو تموم شده میدونیم.

صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 19:42