ستاره های کاذب

ساخت وبلاگ

بعد یک دهه،پرسپولیس دهمین قهرمانیشو به دست آورد.خنده های همه از ته دل بود؛پسرها پابه پای پدرای قهرمان و دختر ها رو دوش اونها دور زمین میگشتند.وسط اون جشن مفصل یه چیزی انگار کم بود.دیگه اسمی از کاپیتان نوروزی یا اولادی در میون نبود.هانی نرفت وسط جشن؛به جاش پسر بیرانوند بود که جام قهرمانی رو گرفت تو دستاش.

پرسپولیس این فصل رو درحالی به پایان رسوند که نیمکت ذخیره خوبی نداشت و با یکمی بدشانسی و مصدوم شدن چند تا مهره اصلی کارش تموم بود و یه مهاجم جوون و کم تجربه ولی با اعتماد به نفس داشت که از معدود افراد تیم بود که به تیم ملی دعوت شده بودن.این جشن نورس پاداش پیرمرد عینکی قرمزه.جشنی که انگار به مناسبت پایان انتظار نه ساله و رفتن وصله ناجور تیم بود بدون دردسر برگزار شد؛بدون لیدر و افراد مزاحم.حالا یه ستاره طلایی روی پیرهن پرسپولیسیا نقش بسته.ستاره ای که به دل هیچ کس نچسبید چون بدون دردسر اومد و نشست رو لوگوی باشگاه.بدون صعود به قله های آسیا.


+شده داستان اون ستاره های رنگی که بچه ها توی دفتراشون چسبوندن به خیال اینکه میتونن باهاش معلمو گول بزنن ولی آخر سال فهمیدن همه این ستاره ها سرکاری بوده و آخرشم خود خونواده ها هستن که باید جایزه بگیرن تا از طرف مدرسه به بچه ها داده بشه.:)

صبح که از خواب پا میشم......
ما را در سایت صبح که از خواب پا میشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6crisp6 بازدید : 99 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 19:42